برد

26 تیر سال 1398
برد

یک روز جلوی پای پدرم ایستاد، جفت پایش را کرد در یک کفش که مالک باید امروز مرا هم با خودت به میدان ببری.

مالک جواب داد:" عباس جان! می دانم که تو خیلی خوب می جنگی اما تو قمربنی هاشمی باید بمانی و برشب های تاریک صفین بتابی تا مهتابی شود..."
(دیالوگی از فیلم مختارنامه)

عضویت در خبرنامه