چکیده با توجه به نادر بودن اضطراب بیماری به صورت اشتراکی ، موردی از اختلال اضطراب بیماری اشتراکی در این مقاله گزارش می شود . یک زن و شوهر 22 و 28 ساله به اصرار خانواده ها به کلینیک مراجعه کردند . شوهر چهار سال پیش پس از یک سانحه اتومبیل دچار نگرانی های متعدد و شدیدی در مورد سلامتی خودش شده بود . همسر وی پس از یک سال دقیقا نگرانی های همسر را در مورد خودش پیدا کرده بود . دو روانشناس بالینی فرآیند تشخیص گذاری و درمان را به مدت دو ماه پیگیری نمودند . ارزیابی های تشخیصی صورت گرفتند . هر دو نفر بر اساس معیارهای DSM-5 دچار اختلال اضطراب بیماری تشخیص گذاری شدند . شوهر علاوه بر ملاک های موجود برای اختلال اضطراب بیمار دچار حملات پنیک هم تشخیص گذاری شد . بر اساس تحلیل های انجام شده نتیجه گیری شد که ملاک ها برای شمول علائم اختلال سایکوز اشتراکی نیاز به بازبینی دارند . (ادامه . . .)
چکیده بدون توجه به نظریات علت شناختی در زمینه بیماری های مزمن روانی و به خصوص نظریه آسیب پذیری -استرس، یکی از نقاط ضعف بیماران مزمن روانی، نداشتن مهارت های زندگی در شرایط پر استرس زندگی روزمره می باشد. از آن جا که فراگیری مهارت های زندگی هم یکی از روش های درمانی و هم یکی از نشانه های بهبودی بیماران مزمن روانی می باشد، هدف از انجام پژوهش پیش رو آموزش مهارت های زندگی به بیماران مزمن روانی بود. پروتوکل درمانی شامل 12 جلسه 1 ساعته بود محتویات جلسه را 6 مهارت اصلی زندگی در بر می گرفتند. ابزار مورد استفاده برای سنجش سطح مهارت های زندگی، مقیاس مهارت های زندگی یارمحمدی بود. داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون نشان دادند که مقایسه سطوح پیش آزمون و پس آزمون به طور معناداری متفاوت از یک دیگر می باشند . (ادامه . . .)
چکیده هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه قدرت من و مکانیزم های دفاعی مورد استفاده در بیماران روانی مزمن و جمعیت عادی بود. بدین منظور بیماران روانی مزمن مرکز سلامت ایرانیان با تشخیص های بالینی مختلف به صورت تصادفی انتخاب شدند. این شیوه نمونه گیری در دانشجویان دانشگاه سمنان به عنوان گروه عادی نیز صورت گرفت. اطلاعات با استفاده از مقیاس های سنجش قدرت من مارکستروم و مکانیزم های دفاعی سنجیده شدند. پس از تحلیل داده ها ، نشان داده شد که بیماران مزمن روانی و جمعیت عادی از نظر سطح قدرت من و مکانیزم های دفاعی مورد استفاده به طور معناداری تفاوت دارند . (ادامه . . .)
چکیده هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه قدرت من و مکانیزم های دفاعی مورد استفاده در بیماران روانی مزمن و جمعیت عادی و شناسایی سبک های دفاعی فعال در بیماران روانی با سابقه متعدد بستری بود. بدین منظور بیماران روانی مزمن مرکز سلامت ایرانیان با تشخیص های بالینی مختلف به صورت تصادفی انتخاب شدند. این شیوه نمونه گیری در دانشجویان دانشگاه سمنان به عنوان گروه عادی نیز صورت گرفت. اطلاعات با استفاده از مقیاس های سنجش قدرت من مارکستروم و مکانیزم های دفاعی سنجیده شدند. پس از تحلیل داده ها ، نشان داده شد که بیماران مزمن روانی و جمعیت عادی از نظر سطح قدرت من و مکانیزم های دفاعی مورد استفاده به طور معناداری تفاوت دارند. (ادامه . . .)
چكيده بدون توجه به نظریات علت شناختی در زمینه بیماری های مزمن روانی و به خصوص نظریه آسیب پذیری -استرس، یکی از نقاط ضعف بیماران مزمن روانی، نداشتن مهارت های زندگی در شرایط پر استرس زندگی روزمره می باشد. از آن جا که فراگیرزی مهارت های زندگی هم یکی از روش های درمانی و هم یکی از نشانه های بهبودی بیماران مزمن روانی می باشد، هدف از انجام پژوهش پیش رو آموزش مهارت های زندگی به بیماران مزمن روانی بود. پروتوکل درمانی شامل 12 جلسه 1 ساعته بود محتویات جلسه را 6 مهارت اصلی زندگی در بر می گرفتند. ابازار مورد استفاده برای سنجش سطح مهارت های زندگی، مقیاس مهارت های زندگی یارمحمدی بود. داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون نشان دادند که مقایسه سطوح پیش آزمون و پس آزمون به طور معناداری متفاوت از یک دیگر می باشند. (ادامه . . .)
در زندگي هر فرد فراز و نشيبهاي زيادي وجود دارد كه تا وقتي كه بيش از اندازه افراطي نباشند، موجب جالبي و هيجان انگيز بودن زندگي ميشود. اما افرادي كه تحت استرس شديدي هستند بايد مهارت هاي لازم براي كاهش اثرات استرس بر جسم و روان خود را كسب كنند، در غير اين صورت سلامت روان خود و ديگران را در معرض آسيب جدي قرار خواهند داد . امروزه ... (ادامه . . .)